لیست ثروت هژبر یزدانی از زبان خودش

هژبر، فعالیت خود را با گله‌داری در سنگسر آغاز کرد و کم‌کم با خرید دام و ازدیاد آن و بهره‌گیری از حمایت بی‌دریغ بهائیان از سویی و طرفداری و حمایت دربار پهلوی و از طرف دیگر، ‌با خرید سهام کارخانجات، بانک‌ها و شرکت‌های مختلف به ثروتی افسانه‌ای دست یافت…

به گزارش اصفهان زیبا؛ هژبر یزدانی [تولد ۱۳۱۳ در سنگسر سمنان (مهدی‌شهر کنونی) -وفات ۱۳۸۹ در سَن خوزه، کاستاریکا]، از جمله عناصر مهم و کلیدی در صحنه اقتصادی رژیم پهلوی بود که با حمایت بهائیان و دربار پهلوی به ثروتی مثال زدنی و بی‌مانند رسید.

هژبر، فعالیت خود را با گله‌داری در سنگسر آغاز کرد و کم‌کم با خرید دام و ازدیاد آن و کار در کشتارگاه تهران و به دست آوردن نفوذ در این محل و بهره‌گیری از حمایت بی‌دریغ بهائیان از سویی و طرفداری و حمایت دربار پهلوی و از طرف دیگر، ‌با خرید سهام کارخانجات، بانک‌ها و شرکت‌های مختلف به ثروتی افسانه‌ای دست یافت. وی از حمایت چهره‌هایی مانند عبدالرضا، محمود‌رضا و شمس پهلوی بهره‌مند بود.

یزدانی از حمایت ارتشبد نعمت‌الله نصیری که همشهری او بود و عبدالکریم ایادی پزشک مخصوص و بهائی محمدرضاشاه نیز بهره‌مند بود. محمد یگانه رئیس وقت بانک مرکزی، علاوه بر این دو نفر، شخص سومی را هم در تشکیل امپراتوری او مؤثر می‌داند و آن پرویز ثابتی از اعضای مهم ساواک است.

هژبر توانسته بود با رشوه دادن به مدیران بانک، پرداخت چک‌هایش را به تعویق بیندازد و با استفاده از چک‌های فاقد موجودی ولی برگشت‌نخورده سهام بانک‌های مختلف را بخرد. رئیس بانک مرکزی وقت، حسنعلی مهران، متوجه این مسئله شد و آن را با نخست‌وزیر وقت، امیرعباس هویدا در میان گذاشت. هویدا از هژبر خواست تا سامانهٔ بانکی را به حال خود واگذارد و در عوض در بازار گوشت سرمایه‌گذاری کند. چندی پس از این ملاقات، رئیس بانک مرکزی نامه‌ای شدیداللحن از دادگستری دریافت کرد که چرا برای کارآفرین زحمت‌کشی همچون هژبر یزدانی دردسر ایجاد می‌کند. هژبر پس از این نامهٔ حمایت‌آمیز به دفتر هویدا رفت و به مسئول دفترش گفت «به رئیست بگو من بانک را خریدم!».

فرار از ایران و حواشی

یزدانی در زمان دولت جمشید آموزگار به بهانهٔ آرام کردن مردم و انجام طرحی برای مبارزه با فساد، همچنین اتهام به قتل یکی از افراد سابق خود، به زندان افتاد.

او پس از وقوع انقلاب کماکان در زندان بود، تا اینکه یک تیمسار و چند تن دیگر با خودرو دیوارِ ساختمان زندان را شکستند و او را فراری دادند. او مدتی در سنگسر مخفی ماند و نهایتاً با گذرنامهٔ جعلی از ایران فرار کرد و به آمریکا رفت. او سپس به کاستاریکا رفت و در آنجا ساکن شد. انتخاب این کشور، احتمالاً به این دلیل بود که این کشور قوانین سختی در انتقال افراد و تبادل زندانی به دیگر کشورها داشت و او در آنجا در امان می‌ماند. در کاستاریکا با مقامات کشور روابط دوستانه برقرار کرد و در آنجا نیز به بانکداری روی آورد.

***

کتاب «هژبر یزدانی به روایت اسناد ساواک»، توسط مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، به سال 1384 در 504 صفحه منتشر شده است و در آن از دریچه اسناد ساواک، به شرح ماجرا از گله‌داری تا بانکداری و فساد یزدانی و حمایت خاندان پهلوی، رؤسای ساواک و بهائیت از او می‌پردازد.

متن کامل این کتاب را می توانید از اینجا دانلود کنید.

***

آنچه در ادامه می‌خوانید، صفحه 357 از کتاب مذکور است که در آن، هژبر یزدانی با نامه‌ای خطاب به نخست‌وزیر وقت جعفر شریف امامی، در آن درخواست آزادی خود از زندان را دارد، اما نکته جالب لیست اموال هژبر است که از زبان و قلم خودش می‌خوانیم.

متن سند:

مقام معظم جناب آقای مهندس شریف امامی نخست‌وزیر محبوب ایران

در کمال ادب و احترام به استحضار عالی می‌رساند: اینجانب هژبر یزدانی به استناد پرونده‌ای که اتهامات واهی و بلادلیل آن اظهر من الشمس است از تاریخ 24 /5 /57 در زندان به سر می‌برم که چنانچه یک نفر قاضی بی‌نظر و مؤمن به اساس و موازین قضائی آن را مطالعه نماید بدون کمترین تردید عرایضم را تصدیق و صحنه‌سازی معموله به منظور بازداشت مرا تأیید خواهد نمود.
بهترین شاهد صادق قضیه آنکه در پرونده‌ای که عنوان جانی به آن بخشیده و مرا متهم به معاونت در اتهام منتسبه نموده‌اند، مباشرین یا عاملین جرم را با تأمین کفیل یا وثیقه آزاد، مرا در بازداشت موقت زندانی کرده‌اند و از تاریخ صدور قرار که منتهی به بازداشت اولیه و سپس تبدیل آن به قرار بازداشت موقت گردید کرارا درخواست و استدعا کردم که مرا چون سایر متهمین با تأمین کفیل یا وثیقه صادره آزاد تا با رتق وفتق امور اقتصادی و تجاری خود از ورود لطمات ناشیه از بحرانی که ممکن است براثر دوری از محیط کار و محاسبات ذیربط به اقتصاد و تجارت مؤسسات تحت سرپرستی اینجانب که ملازمه با روابط اقتصادی کشور نیز خواهد داشت، جلوگیری و موجبات ناراحتی و نارضائی عده‌ای که از این طریق اعاشه می‌نمایند فراهم نشود.
ولی متأسفانه به هیچ‌یک از درخواست‌های قانونی حقیر توجه بعمل نیامده و با اقداماتی که آثار عناد و خودخواهی و لجاج از آن هویدا است مرا در زندان نگاهداشته‌اند.
جناب آقای نخست وزیر به خلاف آنچه که شایعات توأم با اغراض مرا مردی مقروض و حاضر از پرداخت دیون قلمداد کرده و می‌نمایند، به شرحی که ذیلاً از لحاظ مبارک می‌گذرد، شرکت‌ها و مؤسسات تحت سرپرستی حقیر شخصا در قبال دیون و بدهی‌هایی که به سازمان‌های تجاری مملکت داریم، دارائی لازم و کافی داشته و به هیچ وجه عاجز از پرداخت دیون خود نیستم که برای اثبات صحت عرایض معروض استدعا می‌کنم، کارشناس یا کارشناسان متعهد و مسلط به تخصص مربوط را تعیین تا با حضور خود یا نمایندگانم کلیه محاسبات را بررسی و نتیجه را که جز آنچه فوقا معروض گردید، چیز دیگری نخواهد بود به عرضتان برسانند.
اکنون بطور اختصار و ایجاز دارائی و دیون هر یک از مؤسسات تحت اداره خود را احصاء و معروض می‌دارد:

الف- کارخانه قند اصفهان: جمع تقریبی تعهدات حدود دو میلیارد ریال، مجموع دارائی برابر ارزیابی مخبرین وزارت امور اقتصادی و دارائی حدود هشت میلیارد ریال

ب- کارخانه قند شیروان: تعهدات مجموعا با تقریب دو میلیارد ریال (که یک چهارم از دیون باید به اقساط پنج تا شش ساله مستهلک گردد)، دارائی طبق ارزیابی وزارت دارائی: حدود پنج میلیارد ریال

ج- کارخانه قند کرج: تعهدات مجموعا در حدود صد میلیون ریال، دارائی حدود 7000 میلیون ریال (با توجه به اینکه شخصا دویست میلیون ریال از شرکت مذکور طلبکارم)

د- کارخانه قند شاه زند: تعهدات مجموعا حدود دویست میلیون ریال، دارائی تقریبا یک میلیارد ریال

ه- کارخانه قند قزوین: تعهدات مجموعا حدود یک میلیارد ریال که قسمتی از آن مدیون اقساطی مربوط خریداری ماشین آلات کارخانه است، دارائی شرکت حدود دو میلیارد ریال

و- شرکت دامپروری و کشاورزی کیخسرو: تعهدات مجموعا حدود یک میلیارد و یکصد میلیون ریال، دارائی حدود ده میلیارد ریال

ز- شرکت کشاورزی رامیان داشت: تعهدات مجموعا حدود یک میلیارد ریال، دارائی حدود شش میلیارد ریال

ح- شرکت کشت و صنعت سمنان: تعهدات مجموعا حدود یکصد و نود میلیون ریال، دارائی حدود هفتصد و پنجاه میلیون ریال

ط- شرکت پخش آلیاژ: تعهدات مجموعا حدود یک میلیارد و پانصد میلیون ریال، دارائی حدود چهار میلیارد ریال

ی- شرکت کفش اطمینان: تعهدات مجموعا حدود یک میلیارد و پانصد میلیون ریال، دارائی حدود سه میلیارد ریال

ک- شرکت کفش ایران: تعهدات مجموعا حدود یک میلیارد و پانصد میلیون ریال، دارائی حدود یک میلیارد و پانصد میلیون ریال

ل- شرکت پی.وی.سی: تعهدات مجموعا حدود هفتصد ملیون ریال، دارائی حدود یک میلیارد و پانصد ملیون ریال

ن- شرکت چرمسازی سنگسر: تعهدات مجموعا حدود یکصدوپنجاه ملیون ریال، دارائی حدود یک میلیارد و پانصد ملیون ریال

ص- شرکت پاک ریس: تعهدات مجموعا حدود یک میلیارد و پانصد ملیون ریال، دارائی حدود دو میلیارد و پانصد ملیون ریال

ع- شرکت شاهین کی: تعهدات مجموعا حدود یک میلیارد و پانصد ملیون ریال، دارائی که حدود چهار میلیارد ریال

توضیحا به منظور حضور ذهن و وقوف کامل آن جناب بعرض عالی می‌رساند:

اولاً تعهدات و دیونی که در مورد کارخانجات و شرکت‌ها احصاء گردیده اکثرا مربوط به بدهی‌هایی است که بابت هزینه‌های خود شرکت‌ها اعم از خرید کارخانه و لوازم و سایر مایحتاج آن صرف گردیده و برخلاف اظهارات مغرضین، شرکت‌ها و مؤسسات به منظور اخذ وام به نفع شخصی یا افراد خاص مدیون نشده‌اند.
ثانیا کارخانجات قند موصوف عموما بابت پیش‌پرداخت خریداری محصول چغندر قند مبالغی از اشخاص طلبکار است که در موقع تحویل محصول احتساب و به حساب کارخانه واریز خواهد گردید و بالمآل این مطالبات دیونی است که وصول آن هیچ اشکال و ایرادی مواجه نخواهد شد.
چنانچه بیش از این مرا در زندان نگاه دارند با تبلیغاتی که در مورد نگاهداری زمان زیادتری در زندان هستم، افرادی که سال‌ها در دستگاه و کارهای من دخالت داشته‌اند، شروع به حیف و میل و ازهم‌گسیختگی کلیه دستگاه‌های تجاری و صنعتی و کشاورزی من برآمده و چنانچه با عرایض فوق مرا با کفالت کافی و یا ضمانت بانکی و یا هر نوع ضمانتی که باعث راحتی خیال دولت از اینکه اینجانب از مملکت خارج نشوم مرا آزاد نمایند تا بتوانم با سرپرستی و مباشرت در کارهای جاری خود با اندک زمانی قروض خود را به دولت و یا مؤسساتی که به هر طریق و عنوانی از اینجانب طلبکار هستند اقدام نمایم.
در خاتمه چنانچه من در زندان باشم عوض اینکه مطالبات مردم پرداخت گردد، همانطور که فوقا عرض شد روزبروز بنیه مالی کمتر و ناچار تعهدات اینجانب به عهده تعویق افتاده است.
متأسفم به عرض برسانم وقتی که از زندان آزاد شوم دیگر چیزی برای پرداخت دیون مردم باقی نمانده باشد.
با تقدیم احترامات فائقه-

هژبر یزدانی، دوم مهر ماه 1357