برگی از تاریخ اجتماعی عصر پهلوی؛

اعتراض روزنامه‌های اخگر و اصفهان به سینمای مبتذل

فیلم‌های مبتذل بر پرده سینماهای اصفهان رفت. روزنامه اخگر اعتراض کرد که «چرا اغلب خراب شدن فلان مرد و فلان زن را نشان بدهیم. هیچ‌وقت کوشش نمی‌کنیم نجابت و عفت و شرافت را، که وظیفه اولیه هر انسانی است، به معرض نمایش بگذاریم. مردمان بدبخت این شهر چه گناهی کرده‌اند که صاحبان سینما با هزاران پروپاگاندِ دروغ، وقت و پول و اخلاقشان را ضایع می‌کنند

تاریخ انتشار: ۱۲:۲۷ - پنجشنبه ۱۴۰۳/۰۸/۱۰
مدت زمان مطالعه: 9 دقیقه
اعتراض روزنامه‌های اخگر و اصفهان به سینمای مبتذل

به گزارش اصفهان زیبا؛ کتاب «برگ‌هایی از تاریخ اجتماعی اصفهان معاصر»، به قلم دکتر عبدالمهدی رجایی، توسط نشر جهاد دانشگاهی واحد اصفهان، به سال 1396، در 364 صفحه منتشر شده است.

آنچه در ادامه می‌خوانید، صفحات 209 الی 214 کتاب مذکور است که حاوی اطلاعات تاریخی دست اولی است و به سینمای مبتذل عصر پهلوی و اعتراض روزنامه‌نگاران و مردم متدین اصفهان اشاره دارد.

***

سینما از دوران رضاشاه به اصفهان وارد شد. در سال ۱۳۰۹ تبلیغ فیلم «تارزان» در سینما مایاک اصفهان در روزنامه های شهر درج شده است (اخگر، ش ۳۳۱، ۱ اردیبهشت ۱۳۰۹). درباره آغاز حضور زنان در سینماهای اصفهان نیز اطلاعات ما اندک است. فقط می دانیم بعد از ماجرای کشف حجاب در سال ۱۳۱۴ مدیر سینما ایران هفته ای دو شب حضور آقایانی که بخواهند با خانم هایشان به سینما بروند را مجانی کرده بود (اخگر، ش ۱۱۱۰، ۶ بهمن ۱۳۱۴). ناظری به یاد دارد که در دهه سی صندلی‌های زنانه را با پرده یا حائلی جدا می کردند. حتی اگر پرده نبود، زن‌ها در یک سمت و مردها در سمت دیگر می‌نشستند. (نفیسی، ۱۳۹۴: ۹۱)

اگر شاید اولین بار در سال ۱۳۰۹ شخصی به نام مهدی کارگری در نامه ای به روزنامه اخگر، به فیلم «عروسی پشت تلفن» که در سینما مایاک به نمایش در آمده بود اعتراض کرد. او متعجب بود که با آنکه قبل از نمایش، فیلم باید توسط نظمیه بازبینی شود، چرا این فیلم بر پرده آمده است. روزنامه اخگر در پاسخ نامه وی افزود «ما نیز انتظار داریم که از طرف اداره محترم نظمیه مخصوصاً از فیلم هایی که به معرض نمایش گذاشته می‌شود تدقیق کامل به عمل آمده، و از نمایش فیلم هایی که از نظر اخلاق عمومی صلاح نیست، جلوگیری نمایند». (اخگر، ش ۳۵۰، ۳۰ اردیبهشت ۱۳۰۹)

یک سال بعد رئیس شهربانی اصفهان با اشاره به شکل‌گیری دو سینمای سپه و شاپور در اصفهان، در اطلاعیه ای بلندبالا «غمض عین» بزرگوارانه خود را به رخ کشید که:

«مهمترین نتیجه ای که بایستی از حضور در سینماها و تئاترها نصیب جامعه شود، تهذیب اخلاق عمومی است. از سنه گذشته و در نتیجه تشویقات اینجانب که برای تجسم شدن عصر حاضر در انظار اهالی، وجود سینما را در هر شهری لازم می داند، دو موسسه سینما در اصفهان دایر گردیده، در این مدت چون ابتدای عمل بود، برای آنکه دو موسسه مزبور بتوانند استقامت نمایند، و با خسارتی که موجب ورشکسته شدن آنها شود مواجه نشوند، و ضمناً اهالی هم در آمدن به سینما و به وضعیت حضور در مجالس عمومی آشنا شوند، تا کنون نسبت به اجرای یک قسمت از مقرراتی که در این نوع مجالس عمومی واجب الرعايه است، غمض عین و مدارا شده (اخگر، ش ۵۵۸، ۳۱ فروردین ۱۳۱۰) اما اینک که دو سینمای مذکور جا افتاده اند، از این پس “استعمال مسكرات مطلقا ممنوع حتی جزئی تظاهری که ناشی از استعمال آن در خارج هم باشد، و بالاخره هر نوع رفتار نامعقول، موجب اخراج از محوطه سینما خواهد بود./ همراه آوردن اطفال بلااستثنا موکداً ممنوع است/ شب‌های جمعه با فیلم هایی که مقتضی تحکیم مراتب عفت عمومی و هدایت به صفات و اخلاق پسندیده باشد، از اول مغرب نمایش در سینما سپه منحصراً مخصوص محصلات مدارس اناث و نمایش سینما شاهپور منحصراً مخصوص محصلين مدارس ذکور خواهد بود. زیرا به همان دلایل که قرائت بعضی از رمان‌ها برای محصلین و محصلات مضرر است، تماشای بعضی از قصص سینماها نیز برای آنها مضر می‌باشد. علیهذا هر یک از محصلین یا محصلات در غیر از اوقات فوق الذکر ولی به طور ناشناس، در سینما حضور به هم رسانند، علاوه بر اخراج از محوطه سینما، اولیای آنها مورد مؤاخذه شدید نظمیه واقع خواهند شد.» (همان جا)

طرح شهربانی برای حفاظت از اخلاق عمومی آن بود که دختران و پسران دانش آموز به هیچ وجه به سینما نروند و فقط در زمان‌های گفته شده و برای فیلم های مخصوص حق ورود به سینما را داشته باشند.

اما سینماداران در پی کسب خود بودند. در آبان ۱۳۱۱ فیلمی مبتذل بر پرده سینماهای اصفهان رفت. نصرالله سیف‌پور فاطمی(*) اعتراض داشت که چرا «اغلب کوشش می کنیم خراب شدن فلان مرد و فلان زن را نشان بدهیم. هیچ وقت کوشش نمی کنیم نجابت و عفت و شرافت را، که وظیفه اولیه هر انسانی است، به معرض نمایش بگذاریم. آیا مردمان بدبخت این شهر چه گناهی کرده اند که صاحبان سینما با هزاران پروپاگاندِ دروغ، وقت و پول و اخلاقشان را ضایع می‌کنند. اگر ما به اندازه کافی شعور داشتیم به اینگونه سینماها نمی‌رفتیم.» نویسنده مقاله از نظمیه کمک می‌خواهد «حالا که فاقد حس و شعور هستیم، باید از اولیای محترم نظمیه که فعلاً حتی نان خوردن و راه رفتن را هم به ما نشان می‌دهند، تقاضا کنیم که این زحمت را هم قبول نموده» جلوی این قبیل فیلم‌ها را بگیرند (اخگر، ش ۷۹۸، ۲۹ آبان ۱۳۱۱).

(*پاورقی: نصرالله برادر بزرگ حسین فاطمی بود. نصرالله سیف پور در آن زمان در کالج انگلیسی ها کتاب‌دار بود. بعدها به مقامات اجتماعی و سیاسی رسید و روزنامه باختره را در اصفهان منتشر کرد. او خاطرات خود را در دو جلد کتاب به نگارش در آورده است. رک: آیینه عبرت، انتشارات سخن، ۱۳۷۸ و نیز کتاب گزند روزگار، شیرازه، ۱۳۷۹)

#gallery-1 {
margin: auto;
}
#gallery-1 .gallery-item {
float: right;
margin-top: 10px;
text-align: center;
width: 50%;
}
#gallery-1 img {
border: 2px solid #cfcfcf;
}
#gallery-1 .gallery-caption {
margin-left: 0;
}
/* see gallery_shortcode() in wp-includes/media.php */

سینمای مبتذل با جوانان شهری چه کرده بود و چرا هدف اعتراض و غضبِ مخالفین قرار داشت؟ در پاسخ باید بگوییم سینما به دلیل امکانات گسترده آن نسبت به باقی هنرها همچون موسیقی یا نقاشی قدرت تاثیرگذاری بیشتری دارد. تأثیری که بلافاصله بعد از خروج از سینما به صورت انجام نابهنجاری‌های اجتماعی خود را نشان می داد. مطبوعات می گفتند «ما که هر روز در جراید اخبار وحشتناکی دایر به عواقب خطرناک و انحراف جوانان به اعتیاد آنان می خوانیم، دیگر نباید نسل جوان و خانواده ها و اطفال را از طریق فیلم های تبلیغاتی مضر به راه‌های خطرناک سوق دهیم.» (خبرهای روز، ش ۴۵۰، ۱۴ دی ۱۳۴۳).

سال بعد روزنامه اصفهان در بحثی که مربوط به درجه بندی سینماهای شهر در جریان بود، نظر داد «چه بسیار جوانانی که بر اثر تماشای فیلم‌های جنایی مرتکب جنایت، آدم کشی و دزدی می شوند، تماشای فیلم‌های عشقی باعث می‌شود که زنان از شوهران و شوهران از زنان خود کناره می‌گیرند و خود را در آغوش دیگران جای می‌دهند.» (اصفهان، ش ۱۲۸۰، ۱۹ اردیبهشت ۱۳۴۴).

امیرقلی امینی معتقد بود این نوع فیلم ها جز اینکه «جوانان ما را به وادی دزدی و شهوت‌رانی و فساد و تباهی سوق دهند، فایده دیگری بر وجود آنها مترتب نیست. و بدبختانه اکثریت هم با این قبیل سینماهاست. این جای منتهای بدبختی است که از یک طرف محوطه سینما راه باده خواری را به آنها می آموزد و از طرف دیگر مغازه های فراوان مشروب فروشی، خرید آن را برای آنان تسهیل می نماید و همین است که دیده می شود روز به روز بر وسعت دایره جنایات افزوده و درهای زندان‌ها بر روی جوانان ما گشوده می شود. (اصفهان، ش ۱۳۱۰، ۷ شهریور ۱۳۴۴).

در همین سال ۱۳۴۴ وقتی خبر رسید در چهارباغ سینمای دیگری قرار است افتتاح شود، روزنامه اصفهان نوشت «جوانان ما درس نمی خوانند، چراکه سینما رفتن‌ها و درنتیجه آن اندیشیدن‌های دائمی در اطراف اکتریس‌های [بازیگران زن] لوند و شوخ و شنگ فیلم‌ها دیگر مجال اندیشیدن به مسائل ریاضی، هندسی، فیزیک و شیمی، مباحث تاریخی و آنچه را به کار آینده آنها می آید به آنها نمی‌دهد. …دختران معصوم ما به جای اینکه در مکتب سینما درس عفت و شرافت بیاموزند، درس ور رفتن به سر و لباس و سر و صورت خود و از آن بدتر معاشقه می‌آموزند و آن هم هرچند در عالم خیال هم باشد می‌خواهند برای اغفال جوانان مورد علاقه خود همان رل‌هایی را بازی کنند که اکتریس‌های آشوبگر درسش را به نحو کامل به آنها داده اند.» (اصفهان، ش ۱۲۹۶، ۲۰ تیر ۱۳۴۴)

در سال ۱۳۵۰ که چهار نفر مرد جوان، دختر ۱۶ ساله ای را به زور سوار اتومبیل خود کرده، به خارج شهر برده به او تجاوز کردند، روزنامه بر آشفت و در قدم اول، خودِ جامعه را مقصر دانست و البته سیاست‌های فرهنگی رژیم را در این جنایت شریک دید. در این میان سینماها نیز بی تقصیر نبودند «باید اقرار کرد که اینگونه نقض مقررات و بی‌بندوباری‌ها نتیجه ساده‌لوحی جامعه است! زیرا اغلب جنایات مثل آدمکشی و تجاوز و سرقت در حقیقت واکنش انتقامی افراد بر ضد اجتماعاتی است که با بی‌قیدی بهترین وسایل انحراف را، از قبیل میخانه، کاباره، دهلیزهای زیرزمینی استریپ‌تیز، کتاب‌های جنایی، مجلات منحرف کننده، عکس‌ها و اسلایدها، اقسام فیلم‌های هشت میلی متری و حتی ۳۵ میلی متری [یعنی فیلمی که در سینماها نمایش داده می‌شد] که حاوی صحنه‌های وقیحانه و تحریک کننده می باشند، در اختیار آنها قرار داده اند» [اصفهان، ش ۲۵۴۹، ۲۹ دی ۱۳۵۰).

بر همین قیاس هر زمان اخباری از جرم و جنایت جوانان در شهر می پیچید اعتراض به سینمای مبتذل در روزنامه ها شدت می یافت. در سال ۱۳۴۵ چند خبر از بچه دزدی در شهر پیچید: «خبر وحشتناک فوق به طرز گویایی از روی این واقعیت دردناک که در اجتماع ما با آن روبروست پرده برمی‌دارد و به خوبی نشان می‌دهد در اثر نمایش فیلم‌های بدآموز چه نتایج شومی دامنگیر اجتماع ما می‌شود». (اصفهان، ش ۲۴۲۶، ۱۷ اردیبهشت ۱۳۴۵).

درباره اثرات سوء فیلم هایی که برهنگی را رواج می‌دهند در سال ۱۳۵۲ می‌خوانیم: «مگر آن تماشاچی ساده تخمه‌شکن که از روز اول تولد با عقده امور جنسی پرورش پیدا کرده، چه میزان طاقت و تحمل دارد که این مناظر ماج و بوسه، عشق‌بازی و امور رختخواب را ببیند و دهانش آب نیفتد و صوت بلبلی نکشد و پس از خروج از سالن سینما دست به کثافت‌کاری‌هایی که شما بهتر می دانید نزند؟ نتیجه آن انحراف اخلاقی برای جوانان میانسالان و حتی سالمندان است. باور نمی کنید این شما و این هم مطبوعات صبح و عصر و آن هم جنایات و بچه دزدی و فرار دختران و پسران و سر در آوردن در زیرزمین‌ها و تریاها و محافل عیش و عشرت ازمابهتران». (اصفهان، ش ۲۹۲۱، ۲۶ اردیبهشت ۱۳۵۲)

حتی اموری چون مزاحمت های خیابانی پسران و متلک‌پرانی آنها نیز به سینما ربط داده می شد: «با یک بررسی اجمالی شاهد تجلی این واقعیت خواهیم بود که اکثر مزاحمین خیابانی را جوانان کم سن و سال تشکیل می دهند. جوانانی که غالبا سرگرم تحصیلات دبیرستانی هستند. از عوامل بروز این مزاحمت‌ها می‌توان تصاویر و فیلم‌های مستهجن و تحریک کننده‌ای را نام برد که در تهییج جوانان به ایجاد مزاحمت و نابسامانی نقش موثری را ایفا می کنند». (اصفهان، ش ۲۹۶۵، ۱۶ تیر ۱۳۵۲)

گاهی وقت ها میان صاحبان سینما و منتقدین مجادله در می‌گرفت. سینماداران در مقابل هشدارهای روزنامه اصفهان می گفتند «مگر نمی‌دانید این تنها تفریحِ ارزانِ امروزِ مملکت است که طبقه سوم هم با ۱۵ یا ۲۰ و یا ۳۰ ریال می‌تواند دو ساعت تفریح کند؟» امینی حساب هنر سینما را از فیلم های مبتذل جدا کرده و به آنها هشدار می داد «شما برای منافع مادی، خودتان را از مردم جدا نکنید. کمی بیشتر با خانواده هایی که بچه و جوان دارند تماس بگیرید. ببینید آنها چه دل خونی از شما و بعضی فیلم‌هایی که شما نمایش می‌دهید دارند. فیلم‌های جنایی شما روح دزدی، آدم‌کشی، کانگستریم را در بچه ها و جوانان تقویت می‌کند و آنها را به تقلید از اینگونه عملیات وامی‌دارد. باز بروید با خانواده ها تماس بگیرید ببینید فیلم های عشقی شما، که گاهی مناظر بسیار وقیح و زننده دارد، برای انحراف دختران چه اثرات سوئی دارد. این اختلالی که در خانواده ها و در طرز تفکر دختران به وجود آمده بیشتر محصول همین نوع فیلم‌های عشقی و جنسی است.» (اصفهان، ش ۱۲۹۶، ۲۰ تیر ۱۳۴۴).

صاحبان سینماهای شهر در انتخاب و عرضه فیلم ها دستشان باز بود. به همین خاطر همواره مورد طعن و انتقاد دلسوزان جامعه بودند که چرا در بالا بردن سطح دانش سینمایی تماشاگران تلاش نمی کنند. شخصی به نام منصور شهیدی در سال ۱۳۵۰ از آنها خواست به دنبال خواسته مشتری نباشند. «حقیقت این است که انگار از مدت‌ها پیش سینماهای اصفهان در نشان دادن آثار مهوع و مبتذل، مسابقه بزرگی را آغاز کرده‌اند و البته در این مسابقه همیشه همه سینمادارها با هم برنده بوده‌اند و تماشاچی بی‌اطلاع و عامی بازنده و چه بسا که این باخته‌ها تیشه به ریشه آنها زده و آنها را در منجلاب فساد و انحراف غوطه‌ور ساخته است. متأسفانه در بین صاحبان سینماهای اصفهان کمتر کسی را می‌توان یافت که حتی به اندازه ده درصد به فکر بالا بردن سطح ذوق و شعور توده تماشاچی اصفهان باشد و نود درصد بقیه را به منافع خود بپردازد. بلکه همواره کوشیده‌اند با نشان دادن آثاری که تنها تا حدی احتیاجات پست بدنی بیننده بی‌اطلاع و بیچاره را بر آورده می‌کنند به منافع خود برسد. حتی به کرات دیده شده است که بعضی آثار باارزش سینمایی را که به طور همزمان با تهران در بعضی شهرستان‌های دیگر هم نشان داده‌اند، اینها از نشان دادن آن خودداری کرده‌اند و حتی گاهی صرفنظر شده. چرا؟ به خاطر اینکه ممکن است تماشاچی بیچاره‌ای که از قبل با سم مهلک فیلم‌های کاباره‌ای و آبگوشتی معتاد شده از آنها استقبال نکند.» (اصفهان ش ۲۴۲۱، ۲۱ مرداد ۱۳۵۰)

در شرایطی که محتوای فیلم زمینه‌های لازم را برای هر نوع خلاف اخلاق آماده می کرد، افرادی نیز در داخل سالن و خارج از سینما، آماده انجام اعمالی خلاف اخلاق بودند. حمید نفیسی به یاد دارد «رفتن به سینما به لحاظ اخلاقی فسادآور و از نظر جسمانی نیز تجربه ای پرخطر بود. چرا که آدم‌های منحرفی در خارج و داخل سینما در کمین طعمه‌های کم سن و سال بودند.» (نفیسی، ۱۳۹۴: ۸۶)

دکتر عبدالمهدی رجایی

عبدالمهدی رجایی، پژوهشگر و دکترای تاریخ محلی

برچسب
دیدگاهتان را بنویسید

- Your opinion will be published in Isfahan Ziba news site after the approval of the editor

چهار − دو =